اشهد ان علی ولی الله


سلام خدمت همه دوستان

از همه عزیزان خواهشمندم ما را در نوشتن این وبلاگ و در شفاف سازی مسائل دینی یاری کنند.

دوستانی که شبهه ای پیرامون مسائل دینی و اعتقادی دارند بسم الله...


سجاد جعفری پهنوار
۰۸ بهمن ۹۱ ، ۱۵:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

با سلام وتشکر از دوست عزیزمان جناب آقای علی زاده؛ دوستان عزیز پرسش آقای علی زاده بدین شرح است:

علی علی زاده:با سلام به شما.اسلام  می گوید که هرکس باید خودش به حق بودن اسلام برسد و آن را انتخاب کند و اجبار کردن اسلام، تا وقتی که به حقانیت آن پی نبرده باشیم ،درست نیست. پس چرا والدین و جامعه ی ما از کودکی بدون اینکه ما فهمی از اسلام داشته باشیم ما را مسلمان بار می آورند. اصلا شاید کسی مسلمانی را دوست نداشته باشد.آیا این اجبار نیست؟

منتظر پاسخهای شما هستیم.

پاسخ:
با سلام و تشکر
کسانی نزد خداوند، دیندار و مؤمن محسوب می شوند که قلباً دین را پذیرفته، در درون خود به آن اعتقاد داشته باشند. با اجبار و اکراه ممکن نیست دین به دل و روح کسی راه پیدا کند؛ تنها در اختیار خود فرد است که چیزی را از لحاظ قلبی رد یا قبول کند. آزادی در انتخاب دین به همین معناست؛ یعنی انسان باید با اختیار خودش دین را بپذیرد.
رسیدن انسان به کمال و سعادت دو شرط دارد:
یکی این که، در پیش روی خود، راه حق و صحیحی داشته باشد که به سعادت منتهی شود .
دیگر این که، انسان با اختیار خودش‌ این راه را انتخاب کند و بپیماید. چون خداوند این نوع کمال خاص را که از طریق انتخاب به دست می آید، برای انسان اراده کرده و این سعادت را برای او می خواهد، پس به انسان قدرت انتخاب داده و در دنیا زمینه و شرایط اعمال اختیار را برای او فراهم کرده است .
از سوی دیگر، راه حق و نقشة مسیری را که از بین راه های باطل به صلاح و رستگاری او منجر می شود، در مجموعه و برنامة کاملی به نام دین عرضه نموده و به انسان فرمان داده است تا نعمت اختیار و انتخاب خود را در پذیرش و عمل به تعالیم دین به کار گیرد . از این راه به کمال واقعی خود برسد . اگر انسان این نعمت را در غیر آنچه که خداوند فرمان داده است، به کار بگیرد، مسئول و معاقب خواهد بود.
یقینا هریک از ما در خود آزادی و اختیار را در انتخاب دین و عقیده درونی می یابیم؛ در اصطلاح، به این نیروی اختیار و قدرت انتخاب، آزادی تکوینی گفته می شود ، اما در کنار این آزادی درونی ، خواست و فرمان خداوند هم وجود دارد ، که به آن ‌ارادة تشریعی گفته می شود؛ از لحاظ تشریعی، انسان آزاد نیست که از آزادی تکوینی خود، در غیر مسیر حق استفاده نماید و هر آیین و مسلکی را بپذیرد ؛ آزادی در انتخاب دین، یعنی انسان با اختیار خود باید دین حق را بپذیرد، نه این که حق دارد هر دینی را خواست انتخاب نماید.
حال اگر با اختیار خود دین دیگری غیر از دینی که به حکم عقل و منطق حق است پذیرفت، هم در آخرت و هم در دنیا به لحاظ احکام حقوقی و اجتماعی اسلام مسؤول است . با توجه به خصوصیات و موارد احکام صادر شده از سوی خداوند دربارة او عمل خواهد شد .
انسان فطرتاً حق پذیر است؛ یعنی اگر به حقّانیّت چیزی یقین پیدا کرد، فطرتش آن را خواهد پذیرفت. آموزه ها و باورهای اصلی دین و دلایل و مقدمات این باورها، چنان صریح و روشن است که هر شخصی با سلامت عقل و بیداری فطرت، آن را واقعی و یقینی و مطابق آرزوهای حقیقی خود یافته، مشتاقانه خواهد پذیرفت.
یکی از معانی فطری بودن اسلام همین است؛ یعنی چون دین حق و مطابق واقع است، فطرت پاک انسانی آن را قبول می کند. برای دیندار شدن، اولین قدم، آگاه شدن از حقانیّت دین است و باید علم و یقین پیدا کرد که دین اسلام حق است. عمده ترین راه وصول به علم و یقین و یافتن حقّ، تعقّل، تفکّر و اندیشه است. به همین خاطر است که قرآن، سراسر، دعوت به تفکّر و تدبّر و تعقّل است. به خاطر همین، در اول هر رسالة عملیّه ای گفته شده است که اصول دین باید بر پایة علم و یقین بنا شود و تقلید کافی نیست.
بنابراین، اسلام به عنوان دین حق، باکی از تعقل و اندیشه ندارد، بلکه دربارة آن بسیار تشویق و تأکید کرده . خدا می‌داند که دین او حق است و انسان با تعقّل حق را خواهد یافت؛ امر و تشویق به تعقّل می نماید. در مقابل، دنباله روی آبا و اجداد و پیروی کورکورانه، بسیار مذمت شده و مطرود است. البته انسان بعد از یافتن حق، ممکن است به خاطر دلدادگی به دنیا و چشم بستن بر فطرت خود، دین را نپذیرد که نتایج آن را هم خواهد دید .
فرزند یک مسلمان از نظر حقوقی و فقهی مسلمان به حساب می آید تا خود فرد و والدین او به لحاظ فقهی و حقوقی دچار مشکل نشوند. مانند اینکه فرد به لحاظ ظاهر و با توجه به تبعیتش از پدر و مادر در احکام معاملات و کفن و دفن و... جزو مسلمانان به حساب می آید و برخورد مسلمان با او می شود .حال اعتقاد قلبی او چیست ؟ آیا واقعا نیز مسلمان است؟ مساله ای است میان خود و خدا. البته تا زمانی که ابراز مخالفت در جامعه نکند که احکام دیگری دارد.
تبعیت فرزند در دین از والدین تا زمانی است که فرزند به حدی نرسیده باشد که خود بتواند با تحقیق و بررسی دین حق را تشخیص دهد و به آن معتقد شود که معمولا این امکان ( تحقیق و تشخیص دین حق از غیر حق ) در سن بلوغ برای انسان حاصل می شود. طبق همین مساله در رساله های عملیه علما نیز مسلمان بودن هر فرد و مقبول بودن آن نزد خدا را بعد از سن تکلیف و رسیدن به سن بلوغ ، موکول به یقین و اعتقاد تحقیقی کرده اند و اعتقاد تقلیدی را به اسلام معتبر نمی دانند . کسی که به صورت تقلیدی به خدا و پیامبر و دین اسلام اعتقاد و ایمان داشته ، یقینی
نداشته باشد ، اعتقادش مورد قبول نیست و اعمالش مقبول نزد خدا نیست.
در هیچ دین دیگری چنین تاکیدی بر تحقیقی بودن ایمان و تقلیدی نبودن آن ، یافت نمی شود. به عنوان مثال در دین مسیحیت یک شخص مسیحی است، اگر غسل تعمید بر او داده شود و حتی اگر برخی از اعتقادات را نه با عقل و اندیشه خود تحقیق و بررسی کرده و رسیده باشد ، بلکه به تقلید از پدر و یا مادر و یا محیط اطراف خود پذیرفته باشد ، مسیحی به حساب می آید.
در ادیان دیگر هم تبعیت از پدر و مادر تا آخر عمر فرزند ادامه دارد و ایمان مشروط به تعقل و اندیشه و تحقیق وبررسی شخصی نیست.
بر همین اساس خدای متعال در قرآن کریم افرادی را که در مقابل سخن پیامبر ودعوت ایشان به ایمان به خدا و دوری از بت پرستی ، ایمان خود را مستند به ایمان پدران خود در گذشته می کردند، مورد سرزنش و توبیخ قرار می دهد که چرا اعتقاد خود را بر اعتقاد پدران خود حتی اگر غلط باشند پایه ریزی می کنید :
« وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُون؛
هنگامى که به آن ها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید!؛مى‏گویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروى مى‏نماییم.» آیا اگر پدران شان، چیزى نمى‏فهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آن ها پیروى خواهند کرد)‏"(1)
اسلامی که چنین اعتقاد تقلیدی را مورد سرزنش قرار می دهد ،چگونه می تواند خود به تقلیدی بودن اعتقاد یک مسلمان ارزش دهد و آن را قبول کند ؟
برای توضیح و مطالعه وسیع تر می توانید به تفاسیر موجود ذیل آیه شریفه « لااکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی »(2) مانند تفسیر نمونه و تفسیر المیزان ، مراجعه فرمائید.

پی نوشت :
1. بقره (2) ، آیه 256.
2. همان، آیه 170.

به نقل ازسایت پاسخگو:

www.pasokhgoo.ir
سجاد جعفری پهنوار
۲۳ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از ,بلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

سجاد جعفری پهنوار
۰۶ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

سجاد جعفری پهنوار
۰۶ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر